تاریخ : ۱۴ فروردین ۱۳۹۶
مصاحبه ((پایگاه اطلاع رسانی یاوران امین)) با سردار محمدغفاری یکی از کاندیداهای
احتمالی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
یاوران امین : سردار لطف می فرمایید ، درباره خود تان و سوابقتان مختصراً بفرمائید ؟
سردار : بله ، ضمن تشکر از جنابعالی حقیر محمد غفاری هستم ، معروف به سردار غفاری ، متولد ۱۳۴۱_ تهران ، مدتی قبل از انقلاب پس از ورود به دوره متوسطه به دلیل علاقه شدید به دین و روحانیت و تحقیق و پژوهش های دینی وارد حوزه علمیه تهران و بعد قم شدم و درمحضرعلمای بزرگواری کسب فیض نمودم ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جدی شدن حوادث و درگیری ها در غرب کشور به منظور کمک به برقراری امنیت کشور و یاری مردم عزیز آن سامان و نظام نوپای جمهوری اسلامی و به فرمان امام راحل عظیم الشان ، با سه نفر از طلبه های حوزه عازم منطقه کرمانشاه و کردستان شدیم و بعدها با شروع جنگ تحمیلی در مناطق غرب و جبهه های حق علیه باطل ماندگار شدم و این ماجرا حدود ۱۵ سال طول کشید .
به تعبیر دیگر، هجرتِ بسیجی بنده به غرب کشور در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد تا طریق زندگی من تغییر کند و از کسوت روحانیت خارج شده و مدتی هم جامه سربازی و پاسداری را به تن نمایم ، خدا را شاکرم که به یاری خداوند متعال در آن برهه از زمان و در تمامی دوران دفاع مقدس توانستم به نغمه مظلومانه «هل مِن ناصر» امام راحل (سلام الله علیه) لبیک گفته و در آن میدان خطیر حاضر باشم ، مدت ها پس از جنگ و آرام شدن مناطق عملیاتی غرب کشورمان ، زندگی من رنگ دیگری گرفت چرا که در سال ۱۳۷۴ عازم تهران شدم و به عنوان معاون تبلیغات نیروی زمینی سپاه مشغول شدم و این آغاز آشنایی من با تمام استان های کشور شد که از این بابت خدا را هزاران بار شاکرم .
بعد مدتی به تشخیص پزشکان بخاطر التهابات مختصرشیمیایی و روحی روانی از تهران هجرت کردم تا به عنوان فرمانده ارشد سپاه دراستان قزوین درخدمت عزیزان سپاه وبسیجیان و مردم ولایتمدار و دلاور آن خطه باشم و این امر موجب شد تا ارتباط بنده ، با استان های گیلان ، مازندران ، گلستان ، زنجان ، تهران ، کرج ، قم و اراک برقرار شود.
در دهه ۸۰ برای ادامه فعالیت و بسط و گسترشِ اقدامات فرهنگی که در تمام پنج سال خدمت در استان قزوین و استان های همجوار شروع کرده بودم به تهران آمدم و در ستاد کل سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح (بنیاد حفظ آثار) و نیروی مقاومت ، خصوصاً در شهر و استان تهران مسولیت یافته و مشغول خدمت شدم.
این توفیق زیاد ادامه نیافت و بعد از اقدام تروریستی معدوم مالک ریگی و راه بندان محور زابل به زاهدان درمنطقه تاسُکی ، من وارد عرصه دیگری شدم و این بار در لباس نیروی انتظامی به عنوان فرمانده قرارگاه فتح و انتظامی استان سیستان و بلوچستان عازم شرق کشور شدم .
خب ، آن ماموریت هم به پایان آمد و به تهران بازگشتم . پس از آنکه لباس سربازی را از تن درآوردم ، به صورت فعال تری وارد موضوعات سیاسی در بُعد انتخابات دهمین دوره ریاست جهموری شده و پس از ورود در دولت دهم ، با عنایت خاص حضرت ثامن الحجج علیه السلام توفیق یافتم تا در جوار حضرتشان در جایگاه معاون سیاسی و امنیتی استان خراسان و همچنین مدتی هم به عنوان سرپرست استانداری خراسان رضوی در خدمت زوّار و مجاورین آن حضرت باشم که این از الطاف ویژه حضرت باری تعالی بود و من عاجزم از اینکه چگونه در درگاه خداوند شاکر باشم .
از سال ۹۰ و با شروع نافرمانی های کم و بیش و آشکار احمدی نژاد و رفتار مشکوک برخی از دوستان در نهاد ریاست جمهوری ؛ به قصد استعفاء خدمت امام جمعه رسیدم که مقبول نیافتاد و به امر ایشان قرار شد در دولت بمانم و درجایگاه معاون استاندار اقدام به برخی روشنگریها بخصوص برای خواص و مسئولان و همرزمان نمایم . اما در نهایت نهاد ریاست جمهوری ، اقدامات وحضور من را در این راه برنتافت و به بدترین شکل ممکن عزل شدم و من را به سمت تشریفاتی مشاور استاندار منصوب کردند ؛ بدلیل اینکه ادامه خدمت و همچنین حضور در آن دولت برایم مقدور نبود ،استعفا داده و در آن زمان صراحتاً دلائل استعفایم را از طریق خبرگزاری ها و سایت ها به اطلاع مردم شریف خراسان و همچنین دوستان و همرزمان اعلام نمودم ، تا شرمنده امام راحل و شهدای گرانقدر نباشم .
یاوران امین : پس از استانداری در چه جایگاهی مشغول شدید ؟
سردار : به همان شغل و حرفه مورد علاقه ام برگشتم و مشغول مطالعه و پژوهش ، تحقیق و تالیف شدم . البته از سال ۱۳۹۰ در برخی از دانشگاه ها تدریس مختصری داشتم که با خروج از دولت با عنایات ثامن ائمه علیه السلام این فعالیت در دانشگاههای مختلف ، بسط و گسترش بیشتری یافت .
یاوران امین : بیشتر در چه حوزه ای تحقیق و مطالعه و تدریس دارید ؟
سردار : علاقه من بیشتر در حوزه دین و اعتقادات بود . بنابراین بیشتر علاقه ام معطوف به حوزه های کلام ، فلسفه ، عرفان و تاریخ می شد و اکنون هم این علاقه وجود دارد ، لیکن با مجوز نهاد رهبری در دانشگاه ها ؛ فعلاً تنها برروی رشته و گرایش تاریخ تمدن اسلام و ایران و همینطور تاریخ صدر اسلام کار می کنم .
یاوران امین : دربرخی سایت ها و شبکه های اجتماعی آمده بود که فرزند شما (حاج حسین) درسال های اخیر به شهادت رسیده اند، اگر ممکن است کمی هم درمورد علت و نحوه شهادت ایشان بفرمائید ؟
سردار : حسین عزیز آخرین فرزند و تنها فرزند ذکور ما بود . زمانی که که من به استان سیستان و بلوچستان عزیمت کردم حسین سال سوم دبیرستان بود ولی عجیب اصرار داشت که در کنار من باشد و به شرق کشور بیاید و در واقع همان راهی که من در همان سنین تجربه کرده بودم را ادامه بدهد. من به دو شرط قبول کردم : یک اینکه از طریق بسیج ، سپاه و با حکم ماموریت و به صورت قانونی بیاید ؛ و دیگر اینکه تا من در استان مسئولیت دارم به شکل گمنام باشد و شناخته نشود .
خب حسین قبول کرد و ظرف مدت کوتاهی از طریق حوزه بسیج شهرک فجر و ناحیه شهید کلاهدوز و سپاه تهران بزرگ و سپاه استان سیستان و بلوچستان به صورت بسیجی به همراه تعدای نیروی بسیج ویژه که سپاه استان ، مامور می کرد به همان طریق ناشناس وارد ناجا شد و درگروه عملیات ویژه سازماندهی شد. ولی برای اینکه شناخته نشود اسم «سید منتظران» را برای خودش انتخاب کرده بود که بچه ها به او «حاج حسین» میگفتند و بعضی هم «سید» صدایش می زدند.
پس از مدتی که شاید دهها بار در کنار من با اشرار قاچاقچیان در عملیات مشترک با بچه های امنیتی آن هم به طور ناشناس شرکت کرد و شجاعت های عجیب و غریبی از خود نشان داد ، در تور سربازان گمنام امام زمان(عج) افتاد و جذب وزارت شد .
بعد انتقال من به خراسان رضوی ، حسین عزیز همچنان در استان سیستان و بلوچستان ماند تا اینکه در فروردین سال ۸۹ ازدواج کرد و در مرداد همان سال هم در درگیری با اشرار، در عملیات رهایی گروگان به شهادت رسید و به صورت معجزه آسایی در کنار معشوق دوران کودکی ، نوجوانی و جوانیش یعنی امام هشتم علیه السلام آرام گرفت . این یکی از بزرگترین و مهم ترین الطاف خداوند به من و او بود ومن از این قضا وقدر الهی عجیب متحیرم .و این تحیر باعث شد تامن در روز تشییع جنازه اش این بیت را زمزمه کنم :
یاوران امین : بنابر بعضی گزارشات ، علی الخصوص در فضای مجازی اخباری مبنی بر احتمال اعلام کاندیداتوری حضرتعالی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شنیده میشود ، دراین مورد توضیح میفرمائید ؟
سردار : در حقیقت حدود دو سالی هست که دچار یک دغدغه عجیب شده ام و این حال به خاطر این است که :
اولاً ، عمیقاً باور دارم که: هدف اساسی و فلسفه وجودی انقلاب اسلامی ، حکومت و نظام اسلامی تنها یک موضوع است و آنهم اجرائی کردن «عدالت اجتماعی» و «مقابله با ظلم ، جور، تبعیض» بوده و بس ؛ لیکن علی رغم موفقیت ها و دستاوردهای اعجازگونه انقلاب و نظام اسلامی در همه عرصه ها ، متاسفانه در این جهت ،نه تنها به این هدف نرسیده ایم بلکه روز به روز هم از آن فاصله می گیریم .
ثانیاً ، می دانید که مقام معظم رهبری (روحی فداه) در تبیین فرآیند های پنج گانه « تشکیل تمدن اسلامی» از تشکیل «دولت اسلامی» به عنوان سومین گام این فرآیند ، پس از وقوع «انقلاب اسلامی» و تشکیل «نظام اسلامی» نام برده اند و بعد از ذکر شاخص های مهم «دولت اسلامی» فرمودند: «ما اکنون در این مرحله قرار داریم» . با یک نگاه می بینم از حدود سی سال گذشته تا کنون نه تنها نتوانسیم از این مرحله بگذریم بلکه روز به روز هم از این مرحله (دولت اسلامی) دورتر می شویم . خُب ؛ برای کسی که هزاران بار جانش را برای این انقلاب تا مرز شهادت برده است ، سوال جدی است که چرا باید چنین باشد ؟ مشکل کجاست ؟
ثالثاً ، همانطور که گفتم علی رغم موفقیت های بزرگی که در صحنه های سیاسی ، امنیتی ، به ویژه در ابعاد خارجی ، بین المللی و منطقه ای نصیب نظام شده است ؛ وضعیت داخلی کشور، در حوزه اقتصادی ، بخصوص در زمینه سرمایه گذاری ، فضای کسب و کار و تولید ، توزیع و مصرف ؛ همچنین رکود ، تورم و بیکاری و دیگر در حوزه های اجتماعی به ویژه فراگیر شدن فساد سازماندهی شده دولتی و پدیده قاچاق بین المللی ، اختلاس و ارتشاء مدیریت شده و اخیراً هم حقوق های نجومی ؛ بدون تعارف ما با یک حقیقتی رو برو هستیم که هیچ اسمی غیر از «سرطان ناکارآمدی» نمی شود بر آن گذاشت . خُب ،حقیقتاً این وضعیت دیگر برای هیچ کس قابل تحمل نیست و باید یک فکر جدی و فوری صورت میگرفت .
نکته مهم ومایوس کننده دیگر این است که آثار تخریبی این وضعیت توانسته یا می تواند بخش زیادی از مردم را به شدت نسبت به اصل «دین» ، «نظام» ، «انقلاب» ، «ولایت» و « روحانیت» بدبین و نا امید کند ؛ دشمن هم تمام هم و غم خودش را روی همین نکته متمرکز کرده است تا از این فرصت در جهت تخریب مبانی ارزشی انقلاب اسلامی نهایت بهره را ببرد .
رابعاً ؛ نکته خیلی مهمی که حقیقتاً من را رنج می دهد و یا بهتر بگویم میکشد ، این است که میبینیم ، برخی مسولان و به خصوص خواص آلوده به مظاهر دنیا و برخی عناصر نفوذی و غرب گرا سعی دارند تا علل ، عوامل و ریشه این «ناکارآمدی» و فساد را که نتیجه عملکرد خودشان بوده را به «دین» (آنهم دین اسلام) ، اندیشه ها و آرمان های امام خمینی سلام الله علیه و«ولایت» و در یک کلمه دینی و انقلابی بودن نظام و مردم پیوند بزنند . این خیانت و جنایت وقتی اسف بارتر می شود که ، متاسفانه با سکوت برخی «خواص» و «بزرگان نظام» و «انقلاب» که با زندگی اشرافی خو گرفته اند و روز به روز هم فاصله خودشان را با مردم کوچه بازار و نظام زیادتر می کنند همراه بشود . این حقیقتاً چیزی نیست که من و امثال من بتوانیم آنرا یک لحظه تحمل کنیم .
چراکه از یک جهت ؛ این انقلاب به عنوان «بعثت» دوباره و «عاشورای مکرر» و زمینه و مقدمه ظهور و قیام حضرت بقیه الله اراحنا لتراب مقدمه فداه در این منطقه به عنوان «انقلاب دینی» شکل گرفته ، پیروز شده و مستقر گردیده است . از سوی دیگر هم بسیاری از مسئولان نظام و انقلاب از قشر روحانی بوده و هستند که اعتقادات ، اخلاق و رفتار و احکام مردم از آنها نشأت گرفته و می گیرد .
بنابر این هرگونه ناکارآمدی در این حوزه با شیطنت دشمن و خودی های آلوده و عناصر نفوذی اگر به پای دین ، انقلاب ، نظام و ولایت گذاشته شود آسیب غیر قابل جبرانی به اعتقادات ، اخلاقیات و هنجارهای اجتماعی مردم وارد می کند و تازه این آسیب در حوزه داخلی است و خدا می داند آسیب آن در خارج کشور و بر روی مسلمانان و مستضعفانی که به عشق و امید این انقلاب ، نظام و رهبری دهها سال است در زیر بدترین و سخت ترین شکنجه ها و فشارها مقاومت می کنند چه خواهد بود ؟
نکته مهم دیگر اینکه ؛ جهان در حال عبور از یک «پیچ فرا استراتژیک» تاریخی است که شاید تنها چند سال بیشتر به نقطه نهایی آن نمانده است ، سربسته می توانم بگویم که همه بدانند ؛ فرصت ما برای گذر از این «پیچ» تاریخی واقعاً اندک هست . این نکته به این معنی است که ما یا از این مرحله پر خطر به سلامت عبور می کنیم (که به لطف خداوند، قطعاً عبور می کنیم) و شاهد فرج نهایی مسلمانان و مستضعفان جهان و خودمان خواهیم بود و یا خدای ناخواسته شکست می خوریم و باز می مانیم و می شکنیم ، که عاقبت آنرا فقط خدا می داند و اولیاء متصل بغیب و شهادت او .
بنده به ضرس قاطع می گویم ، ما تنها یک راه برای نجات بشریت و از جمله مسلمانان ، به خصوص ایرانیان و بویژه شیعیان داریم و آن این است که آستین جهاد بالا بزنیم و با یک «مهندسی مجدد» و «نوسازی عمومی» و پوست اندازی داوطلبانه ، قوای اجرایی کشور را از این «ناکارآمدی» نجات داده و به اصل و اساس «دین ناب محمدی» و «انقلاب اسلامی» و حاکمیت «ولایت تشریعی و ظاهری» که لحظه به لحظه، از آن فاصله گرفته ایم ؛ بازگردانیم ولو اینکه مجبور شویم برای آن هزینه هایی هم پرداخت کنیم .
مطمئن باشید این هزینه در مقابل از دست دادن حمایت مردمی از «دین» ، نظام و انقلاب ، که در حال حاضر به واسطه عملکرد ضعیف مدیران نظام و آلودگی بعضی از خواص بی تقوا و همچنین فساد سازمان یافته دولتی ، که در حال رخ دادن است ، اندک ، بی قدر و ناچیز است .
یاوران امین : میتوانم بپرسم با این مقدمه ای که فرمودید مهم ترین اهداف شما دراین مرحله چه هست ؟
سردار : بله خواهش می کنم . خُب هدف اصلی و اساسی من برای حضور در صحنه انتخابات ریاست جمهوری آنهم در این برهه حساس و سرنوشت ساز بین المللی ، منطقه ای و داخلی ، فقط «انجام وظیفه» است و بس . انجام وظیفه ای است که در گذشته به شکل های دیگری دنبال می کردم . در این خصوص بعداً به تفصیل توضیح خواهم داد ، لیکن در اینجا تنها به همین مختصر اکتفا میکنم که این لحظات برای ما مردم ایران تکرار ناپذیرند و همه نیروهای انقلابی ، باید متوجه این وظیفه ی سخت و تعیین کننده باشند و از زیر بار آن شانه خالی نکنند که خدای ناخواسته خسارت آن غیر قابل جبران خواهد بود.
هدف دیگر بنده ، بازگرداندن دستگاه اجرایی کشور از مسیر «ناکارآمدی» و «نافرمانی» به مسیر اصلی انقلاب اسلامی است ، همان مسیری که هدف امام ، ولایت و دین میباشد و دیگر آنکه برخورد قاطع و تمام کننده با فسادهای اقتصادی و اجتماعی افسار گسیخته و سازمان یافته ای است که مدت هاست دامن نظام و سیستم اجرایی کشور را در بخشهای زیادی از قوا آلوده کرده است ، همان طور که می دانید من به رغم برخی عناصر «واداده» و وابسته ریشه معضلات کشور از جمله «رکود تورمی» ، «بیکاری» و نابود شدن فضای کسب و کار و تولید را ضعف مدیریتی ، ناکارآمدی سیستم اجرایی و فساد می دانم که باید به فوریت از شرّ آن خلاص شویم ؛ تا بتوانیم به «دولت اسلامی» که سومین گام در فرآیند « تمدن و جهان اسلامی» شمرده شده است دست یابیم تا بُعد اجتماع ما به تبع دولت اسلامی ، رفتاری دینی و اسلامی پیدا کند .
یاوران امین : برنامه های شما برای خروج از این وضعیت که از آن به «سرطان ناکارآمدی» تعبیر می کنید چیست و چه زمانی از آن رو نمایی می کنید ؟
سردار : برنامه ها ، در سه بخش (سیاسی – ساختاری) ، (فرهنگی – اجتماعی) و (اقتصادی و پولی و مالی) ، توسط تیم مشاورین تهیه و تنظیم شده و سر فصل های آن نیز به استحضار برخی از بزرگان و دلسوزان نظام رسیده است ، لیکن به دلیل احتمال کپی برداری های معمول از این برنامه ها ، در حال حاضر امکان انتشار عمومی تمام آن وجود ندارد ؛ لکن إن شاء الله بزودی مردم از سر فصل ها و اصول کلی آن مطلع خواهند شد .
خلاصه و ماحصل برنامه های مدنظر ، همان «مهندسی مجدد» و «نوسازی» و «پوست اندازی» و «پاکسازی » و ریست کردن سیستم اجرایی کشور و بیرون کشیدن پای دولت از زندگی مردم در عرصه اقتصادی و امور فردی است که حتما موجب تغییراتی جدی در بعضی از ساختارها خواهد گردید .
چیزی که بسیارمهم است، اینست که مردم باید در حوزه فردی ، اجتماعی و اقتصادی از آزادی های معنوی و مادی ای برخوردار باشد که حق دینی ، الهی و انسانی آنهاست . دولت باید یک بار برای همیشه پایش را از زندگی مردم بیرون بکشد . و نهایت اینکه ، دیگر مردم نباید شاهد فسادهای کلان اقتصادی و اجتماعی افسار گسیخته ، نظام یافته ، دولتی و نهاد های عمومی باشند .
یاوران امین : شما از طرف کدام جناح و طیف در این انتخابات شرکت میکنید ؟
سردار : من اگرچه برای همه طیف ها و جناح ها و کاندید های پیدا و پنهان این دوره از انتخابات احترام خاصی قائل هستم و هر دو جناح کشور را دو بال انقلاب اسلامی می دانم ، لیکن با هیچ جریان و جناحی مذاکره نکرده و نمی کنم . من تنها وابسته به خط «ولایت» و مردم هستم . من همانطور که گفتم رقیب این کاندیدا و آن کاندیدا ، نیستم ، تنها رقیب من در این عرصه «ناکار آمدی» و «فساد افسار گسیخته» اقتصادی و اجتماعی است . من رقیب چالش ها و آسیب هایی هستم که کمر مردم را خم کرده است و دشمنان نظام اسلامی را به طمع انداخته و رهبری معظم انقلاب (روحی فداه) را «ناخشنود» کرده است . هر کس به این نظام ، انقلاب ، اسلام ، ولایت ، مردم ، جوانان ، اندیشمندان و نخبگان دل بسته است و از وضع موجود نگران است و خون دل می خورد ، در جناح ، خط ، راه و طریق ماست .
یاوران امین : برای جوانان چه برنامه ای دارید؟
سردار : جوانان عزیز ما تا کنون چندین بار فریب شعارهایی از جنس آزادی، رفاه اقتصادی، اشتغال و … را خورده اند و به واسطه روحیه و قلب پاک و بدون غشی که دارند زود شعارهای غیر عملی و کذب را باور میکنند، پیام من به جوانان اینست که شما عزیزان و والدین گرامیتان دغدغه هایی در پیش رو دارید از جمله: اشتغال ، ازدواج ، مسکن و… که تحقق این مسائل امکان پذیر نیست مگر در سایه اقتصادی سالم و دستگاه اجرائی کارآمد.
همانگونه که قبلا عرض کردم هدف از انقلاب اسلامی و برپائی دولت اسلامی (عدالت اجتماعی) برای تمامی اقشار جامعه میباشد و آزادی های فردی ، اشتغال ، فقرزدائی و…. در پرتو این (دولت اسلامی) محقق است و باید به جوانان عزیزی که منتقدانه ، کشور ما را با بعضی از کشورهای پیشرفته در زمینه اقتصادی مقایسه مینمایند عرض کنم ، هر کجای دنیا اگر شاهد پیشرفت در زمینه اقتصادی هستید مهمترین عوامل آن عدم تبعیض، مبارزه با قاچاق ، مقابله جدی با اختلاس و ارتشاء و کمک به حرکت چرخهای تولید بوده است و مجری و هماهنگ کننده این امور دستگاه اجرائی آن کشور است که متاسفانه در کشور ما اینگونه نیست و برخی افراد بی تقوا و بدون تعهد به خاطر منافع و ثروت اندوزی خود و اطرافیانشان ، تولید ، اشتغال و اقتصاد کشور را به مرز نابودی رسانده اند وجای تاسف دارد وقتی می بینیم دستگاه اجرائی کشور ، بجای اینکه برای جوانان ایرانی اشتغال ایجاد نمایند با واردات غیر ضروری و قاچاق بی رویه برای جوانان کشورهای بیگانه اشتغال ایجاد نموده است و هزاران دلیل دیگری که برخی افراد خائن از بیکاری و فقر مردم نفع برده و ثروت اندوزی میکنند
لازم است که به جوانان عزیز کشورمان تذکر بدهم تا زمانیکه ساختار دستگاه اجرائی کشور آنگونه ای که عرض کردم اصلاح نشود تمامی وعده هایی که شنیده ایم و خواهیم شنید فقط شعار تبلیغاتی بوده و عملاً اجرائی نخواهد شد همانطوری که تا کنون هیچ یک از این شعارها تحقق نیافته است، و پیام من به این عزیزان آنست بیاییم تا دست در دست هم و با توکل به خداوند اقدام به اصلاح وضع موجود زده و با ریشه کن کردن مفاسد سازمان یافته ، چرخهای تولید را در کشور به حرکت درآوریم تا زمینه اشتغال و رفاه جوانان خصوصاً جوانان تحصیل کرده محقق شود و جوانان عزیز از حق طبیعی خود که شامل اشتغال ، ازدواج و مسکن میباشد بهره مند گردند.
یاوران امین : در پایان اگر پیامی دارید بفرمائید ؟
سردار : همه دوستان و هواداران و همسنگرانم بدانند ، ما مامور به انجام وظیفه هستیم و در این برهه که اقتضاء نموده است تا وارد میدان دیگری شویم باید با تمام توان برای خدمت به اسلام ، نظام ، ولایت و رهبری و کشورعزیزمان اعلام آمادگی نماییم ، حالا درصورتیکه مردم از تفکر ، اندیشه ، برنامه های اعلامی و شیوه رفتاری ما استقبال کردند و جهت اداره امر مهم اجرائی کشور به ما اعتماد نمودند ، با «روحیه جهادی» وارد می شویم و ان شاالله نمیگذاریم امید مردم به یأس تبدیل شود .
البته من همین جا تاکید می کنم ،در صورتی که مردم به اینجانب اعتماد نمایند «سیره»ای را در پیش خواهیم گرفت که مطابق سیره امام خمینی سلام الله علیه و مقام معظم رهبری (روحی فداه) باشد و بنا بفرموده قرآن کریم «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» ، سیره ای که اقتدار را در پرتو محبت و عشق به خداوند متعال و بندگانش می پسندید. سیره و شیوه ای که به حقیقی تر و واقعی ترین نوع «مردم سالاری» معتقد بوده و هست . سیره ای که نمونه آن را در مرحل اولیه انقلاب از بسیاری از مدیران و مسئولان جوان و متدین شاهد بودیم . همان سیره ای که موجب عشق متقابل مردم به «ولایت» و «امامت» شده بود و إن شاء الله تا ظهور دولت یار ادامه می یابد .
إن شاء الله مردم شاهد دولتی خواهند بود که سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) و امیر المومنین (علیه السلام) را الگو و سرلوحه خود قرار داده است و همانگونه که حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۳۲ نهج البلاغه فرمود که: ((پروردگارا تو می دانی که اقدام من برای به دست آوردن حکومت ، نه برای تلاش و رقابت در میدان قدرت طلبی بوده و نه برای ثروت اندوزی از مال دنیا، بلکه همه هدف من ورود به نشانه های دین تو و اصلاح در شهرهای تو بوده است، باشد که بندگان ستمدیده تو امن و امان یابند و حدود و احکام تو که از اجرا باز ایستاده است به جریان بیفتد و بر پا گردد)) آنگونه به میدان آمده و عمل خواهیم نمود و همان «دولت اسلامی» که منظور امام راحل و مقام معظم رهبری بوده است محقق میشود که در آن دولت اسلامی تبعیض و تحقیر راه نخواهد داشت و دیگر آنکه لازم است خواص مال اندوز و رانت خوار و آلوده هم بدانند ، که ما برای احقاق حق مردم مظلوم ، متدین ، انقلابی و شهید داده ، یک لحظه از پای نخواهیم نشست و از فدا کردن جانمان در راه سربلندی مردم ، عزت اسلام ، اقتدار نظام ، هم چون گذشته نه ترسیدایم و نه می ترسیم . چرا که شهادت را نهایت آرزوی فرزندان خمینی (س) و امام خامنه ای عزیز می دانیم و برای رسیدن به آن لحظه شماری می کنیم .
نظرات